دختری به نام کوثر قاب گوشی اش را رنگ میکند.

اگه درست و حسابی بخوام بگم اینجوری میشه که:
از ۹۴ تا حالا این قابو دارم. پوست پوست شده. واسه اچ تی سی ها قاب پیدا نمیشه دور و بر ما. هرچی هست سامسونگ و اپل. آخه خدایی اپل؟ چی داره این برند جز به قول بعضیا کلاس!
هیچی دیگه منم تو حرکتی خودجوش هرچی لاک داشتم قاطی کردم شد یه صورتی خوشرنگ. افتادم به جون همین قاب فعلی. بد نشد. فقط شبیه ماشینایی شده که بعد از مدت ها که پولیششون از بین میره و آثار صافکاری/ نقاشی بعد تصادف پیدا میشه رو تنه اشون. صادقانه فاجعه. عوضش شبیه چرم مصنوعی شده. بوشم نگم براتون که اصن بد، بدترین. بدتر از بوی خامی حبوبات در حال پخت. اینم یه فاجعه ای بود برای خودش. یه شب و تو هال خوابیدم که از تنگی نفس نمیرم. در نهایت بعد از بیش از ۱۲ ساعت که قشنگ خشک شد با ماژیک دو تا خط نازک موازی ساده کشیدم روش که از مردگی دراد. حالام با گوشی ای که لباس نو تنشه پست مینویسم.
۱ لایک :)
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان