عصبی میشم اصلا
کاش یکی پیدا بشه که بشینه قشنگ برام با دلیل و منطق بگه وقتی داری به عقب برمیگردی چجوری میتونی پیشرفت کنی؟
شاید باید دیشب نوشته میشد.
عاشق همیشه قصه ی درد آوری دارد.
کثافطا گولمون زدن قرار بود این کلاس مختلط باشه.
روز اول دانشگاه اس.
نشستم تو کلاس یه ۲۰ دیقه ای تا شروع مونده
۵-۶تا دختر نشستیم با فاصله
استرس دارم شدید.
حتی ممکنه گشنم شه بیوفتم به قار و قور.
گشتم تو کانتکتا جز مصی که سین نکرده دیگه کسیو ندیدم که بشه باهاش حرف زد. از نگرانی براش گفت.
پناه آوردم به اینجایی که خونده نمیشه.
هی کوثر امروز قراره روز فوق العاده ای باشه.
خوب.
الهی به امید تو.
سگ تو روح ریاکار.
خودم جان یه روز از این خراب شده ورمیدارم میبرمت. قول میدم.
ینی درست میشه یا باید درستش کرد؟
عطف به اون [ چیکار میکنی اونوقت ]، حس میکنم بین بد و بدتر و بدترین، بدتر رو انتخاب کردم.
ریاکارهای عزیز؛
ریا میکنید، خب بکنید؛ ما رو که نمیذارن تو قبرتون.
ولی لااقل یکاری نکنید مردم بگن ریدم تو دینتون.
بعدم بپرسم جدا چی زندگی من انقد براتون جذابه که دائم سرتون تو زندگی منه؟
دوس دارم به یه سری از مردم بگم از ۷ روز هفته سه روزش دانشگاهم. بقیه اشم سرکار. مث همه شما غذا میخورم، میخوابم، حموم و دسشویی میرم. هیچ کار شگفت انگیز هیجان آوریم انجام نمیدم.
بیاین از زندگی هم بکشیم بیرون
کلا رسالت لاکپشت اینه که به مردم بگه اگه میخواین یه زندگی طولانی داشته باشین سرتون تو لاک خودتون باشه
اوری چینگو سرنگ هه
باید قبول کنی رفیقی که دو ساله ندیدیش و دانشگاهش با تو فرق میکنه و حالا هم دل یکی براش رفته سرش حسابی شلوغه، دختر.