من میترسم.
من از این رفتارها میترسم.
از اصرار بابا واسه تقسیم کار میترسم.
از اینکه آشپزی رو میخواد من انجام بدم میترسم.
من از ازدواج میترسم.
من از دوست داشتن مردها میترسم.
من از دوست نداشته شدن، از خیانت، از تنها بودن تو رابطه، من از مردها میترسم.
از اصرار بابا واسه تقسیم کار میترسم.
از اینکه آشپزی رو میخواد من انجام بدم میترسم.
من از ازدواج میترسم.
من از دوست داشتن مردها میترسم.
من از دوست نداشته شدن، از خیانت، از تنها بودن تو رابطه، من از مردها میترسم.