یک عدد شنبه
۱.امروز با الهه رفتیم جزوه فلسفه بگیریم یه جای جدید رو کشف کردیم فک کن یه درخت بزرگ کاج هست بعد از زیر درخت شاخه هاشو بریدن یه جورایی شبیه چادر درستش کردن اونم از جنس درخت.
به شدت خوشگل و دوست داشتنیه. عکسم گرفتیم چند تایی. حیف ک اینستا خیلی فعال نیستم یا اصلا نمیدونم از کجا باید شروع کنم. حالا شاید یه روز یه ویدیو گرفتم پست کردم.
خلاصه ک خعلی دله
۲. بازم با الهه رفتیم یه جا دیگه رم کشف کردیم صبح. ینی نمیدونستم انقد دانشگاهمون آزاده. رفتیم مسجد. بیرون سررررررد بودا. سررررد. به این امید ک شوفاژ مسجد روشن باشه رفتیم اونجا. دو تا پسر بودن اونجا لم داده بودن. هیچی دیگه مسجدمون مختلطه! ما هم معقول طور برگشتیم. کصافطا نیومدن بیرون بلکه ما یذره گرم شیم. والا.
به شدت خوشگل و دوست داشتنیه. عکسم گرفتیم چند تایی. حیف ک اینستا خیلی فعال نیستم یا اصلا نمیدونم از کجا باید شروع کنم. حالا شاید یه روز یه ویدیو گرفتم پست کردم.
خلاصه ک خعلی دله
۲. بازم با الهه رفتیم یه جا دیگه رم کشف کردیم صبح. ینی نمیدونستم انقد دانشگاهمون آزاده. رفتیم مسجد. بیرون سررررررد بودا. سررررد. به این امید ک شوفاژ مسجد روشن باشه رفتیم اونجا. دو تا پسر بودن اونجا لم داده بودن. هیچی دیگه مسجدمون مختلطه! ما هم معقول طور برگشتیم. کصافطا نیومدن بیرون بلکه ما یذره گرم شیم. والا.