یه اکسترا پست با حروف ابجد.
الف. خدایی به امروز میاد فرداش عید باشه؟
من هنوز شال نخریدم.
ب. لباسامو هنوز جمع و جورنکردم ببینم چی رو اصن باید با چی بپوشم.
همچنان شال ندارم.
ج. مانتو قرمز+ جوراب شلواری+ اگه بشه یکی از روسریای جدید مامانو بزنم+ کفش مشکی پاشنه بلند+ لاک صورتی جدیده
د. مانتو سبز+ شلوارلی+ زیر سارافونی سفید+ شال لیمویی+ کفش مشکی پاشنه بلند+ لاک مسی
هـ. مانتو مشکی+ جوراب شلواری+ همون روسری که قراره از مامان بزنم+ همچنان همون کفش مشکیه پاشنه بلنده+ لاک بنفش جان
و. هفته آخر 60درصد کلاسا تشکیل شد. منم هیچکدومو نرفتم. منت کن جزوه بگیر. انرژی بذار بنویس. تا اینجاییم که اساتید درس دادن کوفت نخوندم. اوووف.
ز. فردا تولد الهه است. دختر شینا رو فک کنم بتونم به عنوان یه کادوی خوب بهش بدم.
ح. کادوی تولد پریسا رو هم تقریبا آماده کردم. یک به علاوه یک.
ط. تولد عید شما مبارک.
ی. تحویل سالم زیردوش گذشت. هرچند که همه اعتقاد دارن آدم کل سال تو حمومه. اما به من سریع تر چرب شدن موهام رسیده.
ک. 29ام اسفند رفتیم بازار. کیک خریدیم برا بابا. چه تولد تو تولدی بوده این چند وقت. بعد شام سورپرایزش کردیم. و واقعا توقع نداشت :)
ل. خدا رو شکر این روزا یه جورایی خوب میگذره. آرامش واسه زندگی همه برقرار باشه امسال.
م. قشنگ معلومه تازه دارم حروف ابجد رو یاد میگیرم؟
ن. عاقا عید شد و مامان اون روسری خوشگلاشو تسلیمم نکرد.
س. هر آنکه در خانه اش نخودچی دارد از ما نیست. ( قال کوثر حفظه الله)
وی شیرینی های عید خانه شان تمام شده و هرجایی که باید عید دیدنی رفته و از فرط علاقه به شیرینی در حال مرگ است.
اصلا رحم الله من یقرا فاتحه مع الصلوات.
ع. وای وای نگم براتون شب اول عید خونه ننه بودیم. اولین پانتومیم عمرم رو بازی کردم. فقط خندیدیم. به من هیچ ربطی نداره که هرچی بهم میوفتاد به آب و اینا مربوط بود. و منم فقط بلد بودم از ماهی قرمز کوچولوهایی شروع کنم که شبیه علامت بی نهایت کشیده میشن. نگار کاپ برد. ینی یه جور شیش میزد که مهدی از شدت خنده بیرونش کرد نفسمون دربیاد.
شنای قورباغه، تریبون، همراه اول و امثال اینا.
ف. از عیدی 155 تومن +2 جفت جوراب کلا 2 جفت جوراب برام مونده و 30 تومنی از قبل که ته کیفم داشتم. بقیشم رفت قسط صندوق مامان.
ص. تو فضای مجازی وبلاگی کمتر رفیقی دارم که بخوام عیدو بهش تبریک بگم. فقط یه مترسک بود که دردست تعمیره. متر عیدت مبارک.
ق. دو تا سریال در دست دید دارم: نخست وزیر و من، اغواگر اعظم.
یه برنامه تلویزیونی: د یونیت.
دو تا کتاب: چشمهایش، گیله مرد.
ر. نشستم دفتر. همسایه امون اومده اینجا. دخترش که همکلاسیمم هست با یکی رل زده که در فاصله زمانی کمتری از مامان من میره آرایشگاه و ابرو میگیره. جای آبجی ماست اصلا.
ش. بابا داره از خوبیای بیمه عمر میگه. بیاین خودتونو بیمه کنین خو. کف کرد بیچاره.
ت. صدق الله علی عظیم. :)
من هنوز شال نخریدم.
ب. لباسامو هنوز جمع و جورنکردم ببینم چی رو اصن باید با چی بپوشم.
همچنان شال ندارم.
ج. مانتو قرمز+ جوراب شلواری+ اگه بشه یکی از روسریای جدید مامانو بزنم+ کفش مشکی پاشنه بلند+ لاک صورتی جدیده
د. مانتو سبز+ شلوارلی+ زیر سارافونی سفید+ شال لیمویی+ کفش مشکی پاشنه بلند+ لاک مسی
هـ. مانتو مشکی+ جوراب شلواری+ همون روسری که قراره از مامان بزنم+ همچنان همون کفش مشکیه پاشنه بلنده+ لاک بنفش جان
و. هفته آخر 60درصد کلاسا تشکیل شد. منم هیچکدومو نرفتم. منت کن جزوه بگیر. انرژی بذار بنویس. تا اینجاییم که اساتید درس دادن کوفت نخوندم. اوووف.
ز. فردا تولد الهه است. دختر شینا رو فک کنم بتونم به عنوان یه کادوی خوب بهش بدم.
ح. کادوی تولد پریسا رو هم تقریبا آماده کردم. یک به علاوه یک.
ط. تولد عید شما مبارک.
ی. تحویل سالم زیردوش گذشت. هرچند که همه اعتقاد دارن آدم کل سال تو حمومه. اما به من سریع تر چرب شدن موهام رسیده.
ک. 29ام اسفند رفتیم بازار. کیک خریدیم برا بابا. چه تولد تو تولدی بوده این چند وقت. بعد شام سورپرایزش کردیم. و واقعا توقع نداشت :)
ل. خدا رو شکر این روزا یه جورایی خوب میگذره. آرامش واسه زندگی همه برقرار باشه امسال.
م. قشنگ معلومه تازه دارم حروف ابجد رو یاد میگیرم؟
ن. عاقا عید شد و مامان اون روسری خوشگلاشو تسلیمم نکرد.
س. هر آنکه در خانه اش نخودچی دارد از ما نیست. ( قال کوثر حفظه الله)
وی شیرینی های عید خانه شان تمام شده و هرجایی که باید عید دیدنی رفته و از فرط علاقه به شیرینی در حال مرگ است.
اصلا رحم الله من یقرا فاتحه مع الصلوات.
ع. وای وای نگم براتون شب اول عید خونه ننه بودیم. اولین پانتومیم عمرم رو بازی کردم. فقط خندیدیم. به من هیچ ربطی نداره که هرچی بهم میوفتاد به آب و اینا مربوط بود. و منم فقط بلد بودم از ماهی قرمز کوچولوهایی شروع کنم که شبیه علامت بی نهایت کشیده میشن. نگار کاپ برد. ینی یه جور شیش میزد که مهدی از شدت خنده بیرونش کرد نفسمون دربیاد.
شنای قورباغه، تریبون، همراه اول و امثال اینا.
ف. از عیدی 155 تومن +2 جفت جوراب کلا 2 جفت جوراب برام مونده و 30 تومنی از قبل که ته کیفم داشتم. بقیشم رفت قسط صندوق مامان.
ص. تو فضای مجازی وبلاگی کمتر رفیقی دارم که بخوام عیدو بهش تبریک بگم. فقط یه مترسک بود که دردست تعمیره. متر عیدت مبارک.
ق. دو تا سریال در دست دید دارم: نخست وزیر و من، اغواگر اعظم.
یه برنامه تلویزیونی: د یونیت.
دو تا کتاب: چشمهایش، گیله مرد.
ر. نشستم دفتر. همسایه امون اومده اینجا. دخترش که همکلاسیمم هست با یکی رل زده که در فاصله زمانی کمتری از مامان من میره آرایشگاه و ابرو میگیره. جای آبجی ماست اصلا.
ش. بابا داره از خوبیای بیمه عمر میگه. بیاین خودتونو بیمه کنین خو. کف کرد بیچاره.
ت. صدق الله علی عظیم. :)